این چند روزه زیاد مینویسم والا اصن به کسی چه وب خودمه????????

آها هول نشم از قضیه در نشم ، از اونجایی که من زود جوش میارم و عصبانی میشم و اینقددددددررر به یه قضیه فکر میکنم ک خودمو عذاب میدم و درنهایت وقتی یه جا جرقه زده میشه سر یه بدبختی خالی میکنم???? و اصلا صبور نیستم ینی میخوام تندی بزنم طرفو ناقصش کنم و دیگه این ک کوتاه اومدنو بلد نیسم ینی من اینقدر ک بلدم بجنگم  بلد نیستم گاهی عقب نشینی کنم ! پس تصمیم گرفتم

1- خشممو کنترل کنم در لحضه

2- به یه قضیه بد اینقدر فکر نکنم تا عذاب بدم بقیه و خودمو

3- سر یه بدبخت ک تقصیری نداره هوار نکشم

4- یاد بگیرم صبور باشم و آرامشمو حفظ کنم

5- یاد بگیرم گاهی به خاطر دیگران باید کوتاه بیام و گذشت کنم نه همش بجنگمو ،حرف خودم.

6- باید از غرورم کم کنم ک داره به فنام میده

آها دوباره از فردا برمیگردم به درس خوندن مهم نیست چند بار شکست میخورم مهم اینه ک هی پا میشم ،هی پامیشم میجنگم کم نمیارم.


شدم مثل کسی که از یه حادثه سخت گذشته حالا با بدن خرد وخمیر توگچ رفته تو بیمارستان خوابیدم و درد دارم . نامرد از دیشب تا حالا ندیدمش میدونه خیلی دوسش دارم نیومد در اتاقمو بزنه بگه فلفلی ! از من ناراحته ، وقت نداشته دلیل نمیشه ک ، مگه تو این دنیا چقدرجنس مذکر وجود داره که با اتاقش چند قدم فاصله دارم. 

دلگیرم ازش .

من انقدر مغرورم ک دارم بگا میرم حتی یه موقع ها دلیل رفتارامم مشخص نمیشه از بس مغرورم امروز مامان میگف خیلیی مغروری داری چیکار میکنی ،شب قبل آقای ر میگفت ببینم تا کی میخوای پای غرور مسخرت وایستی؟دوستم میگفت تا کی کارای بچگونه اینقدر غرور بزارش کنار .

سرم درد داره از دیشب مسکن خوردن بهم حرومه چون ممکنه بیماریمو ک خوب شده تجدید کنه ، گلوم درد میکنه و خلط پررنگ  دارم با سختی جون کندم و غرور لعنتیمو گذاشتم کنار گفتم مامان گلوم درد میکنه با سختی که میگم نمیتونید هرگز تصورش کنید .

دلم فلفلی گفتنشو میخواد ولی دلم میخواد اون بیاد اتاقم .

دلم بغل کردنشاو میخواد ولی دلم میخواد اون بیاد.

دلم کلکلامونا میخواد ولی دلم میخواد اون بیاد .

جدیدا دارم پی میبرم چه موجود بی شعوریم????


قراره تو این برهه از زندگیم گذشت کردنو یاد بگیرم به خاطر اطرافیانم ، سخته ،خیلی سخته حالا میفهمم اونایی که تو زندگیشون گذشت میکنن چقدر دلشون بزرگه چقدر درد میکشن .میدونی اینو که میگم باید با پوست استخوان تجربش کنی تا بفهمی برای فهمیدنش مثل این که شکلات و باید بدی بخورن تا طعمشو حس کنن و بفهمن ، هیچوقت نمیتونی طعمشو براشون توصیف و تعریف کنی ! خلاصه که خیلی صبر میخواد.

اوه خدای من سرم داره از درد میترکه چقدر این روزا بد میگذره چقدر اجبار ها بده محمد رضا شایع یه آهنگ خونده به نام صبر 2 اون تیکه اش که میگه : چقدر مجبور شدی چشم بگی تا از سر واکنی .! انگار کلی زندگیو من تعریف کرده داخلش خیلی سخته خیلی سخته من هنوز دارم تلاش میکنم آروم باشم خیلی سختههه.

خدا با منی دیگه نه؟ 

میبینیم دیگه نه؟

چرا همه میگن تو داری منو میبینی ولی من نمیبینم ک من و ببینی؟

چرا حس میکنم هوامو نداری؟

اشتباه میکنم یا درست میگم خداجون؟

اومدم باز بات قهر کنم ، دیدم اخه تو که با من کاری نکردی!

به چن دقیقه نگذشت پشیمون شدم !

میگن نباید ناشکری کرد قبول 

میتونم سوال بپرسم ازت ک ؟میتونم دردل کنم ک؟ غلط کرده اونی ک گفته نمیتونم پیشت ازت گلایه کنم دردو غم بریزم بیرون پ اگه به تو نگم به کی بگم هان!؟


امشب حالم خراب بود امشب جشن یلدا گرفتیم تو خانواده!ولی بین یه مشت آدم هفت خط بماند اومدم با دوستم حرفیدم آروم شدم.

من همه ی آدما رو ک تو پست قبلی گفتم میبخشم به جز خانم م و خانوم ع  به قول یکی از آقایون امیرحسین تو بلاگفا راست گفت نباید بخشید کینه خوبه آره درمورد این آدما خوبه من فراموش نمیکنم و هرگز نمیبخشم!

خواستم ببخشم ولی لیاقت ندارن بی صبرانه منتظرم انهدامشونو ببینم یعنی به قول معروف آهی پشت سرشون هست که خدا مطمئننا هرگز ازش نمیگذره.

امشب فقط بغضمو خوردم و همه گفتن تخس، بی احساس!

امشب دلم خواست کسی بود ک فقط یکساعت یا ن نیم ساعت بودک اولش دلمو گرم کنه بعد فقط بغلم میکرد و سکوت بود بینمون ولی بزاره لباسش خیس بشه و کمرمو نوازش کنه تا بغضم بره پایین به مامانم نگفتم نخواستم رو اعصابش بدوم یا ضعیف ببینتم !

خودم آروم باش تو میتونی تو خیلی خسته ای لهولورده ولی باز باید پا بشی نباید نباید التماست میکنم عقب نکش خودم.

خودم خدا برات روزای خوبو میاره .

 


شب بوخیر !

امروز آقای ع بهم زنگ زد البته ک من جوابشو ندادم????????

بی ادب فک میکنه من واله و شیدام چقدر از آدمای آویزون تو زندگیم متنفرم.!داره بارون و باد شدید میاد رفتم زیر پتوم اینقدر حال میده که نگو

برنامه ریزی امروز با شکست مواجه شد 

فردا همون برنامه دیروزی رو پیش می گیرم 

امید بع خدا تا فردا!

یه مطلبی از هفت تا آدم کینه به دل دارم که سعی دارم ببخشمشون از خدا هم کمک میخوام ک کمکم کنه ک ببخشمشون برای همیشع 

اولی خانوم :ع

دومی خانوم: ل

سومی خانوم: م

چهارمی خانوم :م می بخشمش

پنجمی خانوم: ز می بخشمش

ششمی آقای: م 

هفتمی آقای : ر می بخشمش

بقیشونا خدا کمک کنه????


سلااااااام 

شبتون بخیر !

از زندگیم چه خبر؟ خوبه،بدنیست همه چیز روتینه البته من از روتین لذت نمیبرم.

این چند وقته حاشیه خیلی تو زندگیم بوده که زندگیمو یکدست عجیب کرده !چون زندگی من همیشه یکدست شفاف بوده.

دیشب چند تا خواب درهم برهم دیدم از بس چند ساعت قبلش به دونفر فکر کردم (به خودم گفتم تو گلوت گیر نکنه خواب دوتا رو همزمان میبینی????)

من هرقت درس میخونم خوابم میگیره برا همین تصمیم گرفتم رویداد روزانه امو هر چند کسل کننده بنویسم شایدم اینجا بشه دفتر برنامه ریزیم تا چند ماه و بتونم با اینکار بهتر درس بخونم????????????????????

این کراش هزارتومنی مون هم خیلی داره منو بازی بازی میده???????? لعنت خدا بر شیطون! منظورم قایم باشک بازیه (نمی دونم درست نوشتم ظاهر نوشتاری رو یا نه ببخشید دیگه????)

الان که میبینم من چقدر پروام خواب دوتارو میبینم رو یکی ام کراش دارم!!????????????????????دل نیست ک اقیانوسه ولی خب چه کنم ک دلم هنوز عاشق نشده!

خب بزارین برنامه فردامو بنویسم 

صبح ساعت 6:نماز 

ساعت 8 صبح :صبحونه و دست صورت شستن و مسواک زدن

ساعت 2 ظهر:باید نصف جامه شناسی دو رو تموم کنم????????

ساعت 2:30:نماز و ناهار

ساعت 8شب: نماز

ساعت 10شب: جامعه شناسی 2 تمومه????????

ساعت 12شب: زبان میخونم????????

ساعت 12:30شب:صورت شستن مسواک و لالا

ببینم چه میکنمممممم????

با آرزوی موفقیت برای خودم????????????

 

 

 


یه نفر روم کراش داره که باهاش درارتباطم منم روش کراش دارم ولی مطمئن نیستم ????????(البته ما دوست معمولی هستیم) این که حس میکنم اون از من مطمئن نیس منم از اون ! یه فرآیند خیلی پیچیده ای هست???????? ک جالبه انگار جفتمون داریم همو بازی میدیم ،بازیه جالبیه خوشم میاد دوس دارم ادامه دار باشه حتی به اعترافم نکشه????

میدونم الان میگین دختره دیوونس نه بوخدا دیوونه نیسم 

میدونم اگه از اون جهت وارد رابطه بشه زیاد موندنی نیس تو زندگیم نهایتا دو-سه ماه !

کلا زیاد مهم نیست برام (البته منم برای اون)ولی دوست دارم ناشناخته و قایم موشک بازی و بکر بمونه این ارتباط ، یا درست تر بگم موندنی باشه البته در نوع جدای از من!

البته همین درحال حاظرم امیدی به ادامش نیس????????????

ولی خب چندان الویت زندگیم نیست اگه نباشه مثل اینه که هزارتومنیم رو گمش کردم.

 

این متن فاز غم یا بی حوصلگی یا فاز شاد نداره!بیشتر فاز پیام بازرگانی وسط سریال رو داره که پیام بازرگانیه نه غمگینه و نه شاد و در آخر تموم میشه.

 

 

 

راستی آهنگ وبمو عوض کردم یه آهنگ ملایمو خوشگله????????


آدما نمیدونن که ممکنه اخرین روزی باشه که همدیگرو میبینن برای همین ممکنه از اون به درستی استفاده نکنن این میشه شامل دو تا عشق یا دوتا دوست یا حتی دوتا آدم معمولی ! راستش من اون شب نمیدونستم که آخرین باره توام نمیدونستی ،مطمئنم صدای اذان و خوب به خاطر میاری میدونی من خیلی آخرین بار های ندونسته داشتم  مثل آخرین باری که قایمکی از مامان رفتم خونه رعنا مثل آخرین باری که تو زیر زمین بازی کردیمولی اونا آخرین بار حساب نمی شن حالا به چه دلیل باید بشینم مهندسی شده فکر کنم که حوصلشو ندارم.داشتم میگفتم اذان و یادت میاد؟ اون اکیپ چی؟بزار بگم چیزی که بیشتر از همه چی من و یاد آخرین باره واکنش های محکمته یا پرقدرت همیشه گفته بودم دوست دارم! میدونی راستشو بخوای اون رنگ آبی که میگفتی بو نداره و میخندیدی ، بو داشت . میدونی من اون آخرین بارو هیچوقت فراموش نمیکنم ،توام نکن میدونی پشیمون نیستم چون دریغ نکردیم تو استفاده لحظه ! اوه هنوز لگد زدن های پشت زانو یادم نمی ره???? 

حسش گوشه ای از ذهنم ساکت می مونه!


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

خدا محبت است درمان در منزل قیت زنده طلا alish کاکو چت|شیراز چت|شیراز فان چت|اول چت|فارس چت